در اسلام شوري نه مربوط به نظام است و نه تعيين رهبر و نه وضع قانون، بلكه مربوط به كيفيت اجراء احكام اجتماعي است.شور و مشورت به معناي استخراج بهترين نظريهها است. مشورت يك مثلث است؛- يك ضلع آن آشنايي با نظريات است.- و يك ضلع آن تصميمگيري به حق بالاترين مسئول.
- و ضلع ديگر و اصليترين آن توكل به خداوند.
دانشمندان و رأي اكثريت
البته دانشمندان هم به اين حقيقت اعتراف دارند كه اكثريت در همه جا نشاندهنده واقعيت نيست ولي در عين حال چون از راههاي ديگر عيبش كمتر است مجبور به پذيرش آن شدهاند.
تجربههاي تلخ تاريخي
بارها تاريخ نشانداده كه در انتخابات افرادي با رأي اكثريت انتخاب شدهاندولي دير يا زود اشتباه اينگونه انتخابات بر همه روشن شده، چه افرادي را ما بهترين انسانها ميدانستيم كه علاوه بر رأي دادن حاضر بوديم جان به فدايش كنيم و او چنان با ريا و تظاهر و سياست گام بر ميداشت كه احتمال خلاف در او نميداديم. ولي در برخورد با حوادث حقايق روشن شد و چيز ديگري از آب در آمدند.
در قرآن ميخوانيم كه مردم ميگفتند: چرا قرآن بر مرد سرشناسي از دو قريه مكه و طائف نازل نشد؟
«وقالوا لَوْ نُزِّلَ هذاالقرآنُ عَلي رَجُلٍ مِنَ القريتينِ عَظيم» (12)
آنها خيال ميكردند همينكه فلان شخص سرشناس و معروف يا سرمايهدار است بايد وحي هم بر او نازل شود.
- در قرآن آمده كه جناب طالوت از طرف خدا فرمانده لشكر شد. بسياري از مردم او را فقط به خاطر فقر و تهيدستي نپذيرفتند. (13)
- مگر نه اين است كه پيامبر مشغول خواندن خطبه نمازجمعه بود كه صداي طبل مالالتجاره (جمعه بازار) بلند شد كه ناگاه همه مردم از پاي خطبه رسول خدا پا به فرار و به سوي بازار براي خريد رفتند و جز چند نفر باقي نماندند. (14)
- و مگر نه اين است كه حضرت موسي چهل شبانه روز به دستور خداوند از مردم جدا شد و هارون برادرش را به جاي خود معرفي كرد، مردم در اين فاصلة كوتاه گوساله پرست شدند. (15)
ادامه مطلب